شهید احد عظیم زاده

شهید احد عظیم زاده



(( قسمتی از وصیت نامه شهید ))
با تقدیم سلام ودرود فراوان به پیشگاه حضرت ولی عصر(عج) ونائب بر حقش امام خمینی
اینجانب احد عظیم زاده با ایمان به خدای یکتا قدم دراین راه میگذارم ودر این راه مقدس فقط از خدای یکتا کمک میخواهم .برادران وخواهران ، ای وارثان شهیدان به خون خفته، من از شما خواهش دارم که همیشه پیرو ولایت فقیه ورهبریت امام خمینی باشید.
ای خواهران وبرادران در هر سنگری که هستید خوب کار کنید وسنگر خود را یک لحظه هم خالی نگذارید. ای برادران هر چقدر توان دارید به یاری رزمندگان اسلام بشتابید وای خواهران شما زینب زمانه باشید وپیام شهیدان را به گوش آنهایی که در خواب غفلت هستند برسانید.ای ملت عزیز ایران همیشه مسجدها را پر کنید واز جنگ نهراسید.


((روحش شاد وراحش پر رهرو))

شهید رحیم افتخاری

شهید رحیم افتخاری



می ترسم نگذاردخوب بجنگم ...

قرار شد قبل از عملیات والفجرهشت سری به خانواده ام در تبریز بزنم .قبل از حرکت دست های رحیم شانه ام رانوازش کرد وگفت:وقتی جبهه بودم خداوند فرزندی به من عنایت فرموده اورا ندیده ام اگر توانستی از او عکسی برایم بیاور.
آمدم تبریز و با مشکلات فراوان عکسی تهیه کرده با خود بردم. هنگامی که دستهای مردانه اش عکس فرزندش را لمس کرد گونه هایش لرزید و مرا بسیار دعا کرد.من هم گفتم انشا الله به همین زودی برمی گردی و او را می بینی.
قبل از عملیات اورا دیدم کنار رود عکس فرزندش را نگاه می کند و وصیت نامه می نویسد.
یک لحظه ابروهای مردانه اش رادرهم فشرد و عکس را بین سرانگشتانش مچاله کرد و به امواج آرام آب انداخت.
با پرخاش گفتم : این چه کاری بود که کردی می دانی با چه رنجی آن را برایت تهیه نمودم؟
باتبسم عمیق پاسخ داد:می ترسم محبت این کودک نگذارد خوب بجنگم.
به نقل از سید نورالدین عافی

((روحش شاد وراحش پر رهرو))

شهید امیر مارالباش

شهید امیر مارالباش



هرکس زودتر شهید شد ...

در اثنای عملیات والفجر 8 قرار بود برای تصرف یکی از پایگاههای دشمن در شبه جزیره فاو عملیات کنیم . قبل از عملیات شهیدان امیر مارالباش ،محمد محمدی ،رحیم افتخاری وسید رضا گلولیان را دیدم که باهم ایستاده اند و دستهایشان را روی هم گذاشته اند و از هم بیعت میگیرند که هرکس زود تر شهید شد بقیه را شفاعت کتد.متوجه من که شدند گفتند: بیا تو هم با ما هم پیمان شو،گفتم برای شهادت زود است.ما حالا حالا ها با هم کار داریم.باید خودمان را برای عملیات آماده کنیم.
بعد از شروع عملیات در وضعیتی قرار گرفتیم که عده زیادی از نیرو ها به شهادت رسیدند.تیربارهای دشمن درست روی ما کار می کردند و ما توان هیچ حرکتی نداشتیم.بعد از اینکه به کمک شهید گنجگاهی باقیمانده نیروها را به محل امنی منتقل کردیم نزد شهدا و مجروحین برگشتیم.امیر مارالباش زخمی شده بود و از دهانش خون می آمد.سرش را بلند کردم و دستی به صورتش که پر از خون بود کشیدم.سید رضا گلولیان هم چند متر آن طرفتر افتاده بود و در کنارش مقداری خرج آر پی جی قرار داشت. یکی از عراقی ها که متوجه ما شده بود نارنجکی به سمت ما پرتاب کرد که نزدیک شهید گلولیان افتاد و بر اثر انفجار نارنجک و آتش گرفتن خرجها پیکر مطهرش در آتش سوخت به طوری که فقط یک پایش سالم مانده بود و اصلاٌ قابل تشخیص نبود.تلاش من هم برای خاموش کردنش بی نتیجه بود.پیش امیر برگشتم.او هم شهید شده بود. حالا آنها رفته اند و ما مانده ایم.اما امید به شفاعت آنها در روز قیامت داریم.

((روحش شاد وراحش پر رهرو))

شهید بقیه الله عبادی

شهید بقیه الله عبادی
فرزند: یعقوب
تاریخ تولد :1341
محل تولد : خلخال ( روستای منامون )
تاریخ ومحل شهادت :1362 ( عملیات والفجر4 )

(( گوشه ای از زندگینامه شهید ))
شهید بقیه الله عبادی در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. وی دوران ابتدایی را در روستای منا مون با موفقیت به پایان رسانید ودر دوران راهنمایی که مقارن با انقلاب شکوهمند اسلامی بود همراه با درس در تظاهرات و راهپیما یی ها حضور فعالی داشت . مردی خوش بصیرت و خوش رفتار بود و در سال 1361 به عضویت سپاه در آمد و در سال 1362 ، در عملیات والفجر 4 در منطقه پنجوین شرکت کرد و به دای حق لبیک گفته و به شهادت رسید.

((روحش شاد وراحش پر رهرو))

شهید سید پرویز مرادخانی

شهید سید پرویز مرادخانی
فرزند: سید قربان
تاریخ تولد :1341
محل تولد : خاخال ( روستای زاویه سادات )
تاریخ ومحل شهادت :1362 والفجر4

(( گوشه ای از زندگینامه شهید ))
شهید سید پرویز مراد خانی در یک خانواده سادات مذهبی دیده به جهان گشود.وی دوران نوجوانی را در روستای زاویه سادات سپری کرد .تحصیلاتش را تا مقطع راهنمایی در شهر خلخال ادامه داد و با آغاز انقلاب شکوهمند اسلامی همراه با ملت شهید پرور، در تظاهرات و راهپیما یی ها حضور فعالی داشت . ایشان در مساجد و هیئت ها حضور مستمری داشت و با مردم بسیار خوش بر خورد و مهربان بود. در سال 1361 به عضویت سپاه در آمد و در سال 1362 ، در عملیات والفجر 4 در منطقه پنجوین شرکت کرد و به دای حق لبیک گفته و به شهادت رسید.

((روحش شاد وراحش پر رهرو))

شهید کریم اسماعیلی

شهید کریم اسماعیلی
فرزند: ابراهیم
تاریخ تولد : 1343
محل تولد : مرند
تاریخ ومحل شهادت : 13/8/62 (والفجر4)


(( قسمتی از وصیت نامه شهید ))
باعرض سلام خدمت حضرت مهدی(عج) ونائب برحقش امام خمینی
من که از مردن در این مسیر باکی ندارم ،مگر شهادت سعادت نیست ومهمتر اینکه خون شهید برای همیشه حافظ دین میباشد وسرنوشت تاریخ را تغییر میدهد، پس ای مادر بگذار زیر تانکها له گردیم تا دین زنده بماند خداوندا مرا هرگز نمیران مگراینکه در زانوی حضرت صاحب الزمان جان بدهم.

((روحش شاد وراحش پر رهرو))

شهید ایوب ضربی

شهید ایوب ضربی
فرزند: فرصت
تاریخ تولد : 1343
محل تولد : تبریز
تاریخ ومحل شهادت : 29/4/65 جبهه فاو


(( گوشه ای از زندگی نامه شهید ))
شهید ضربی در سال 1343 در تبریز دیده به جهان گشود وتا مقطع ابتدایی به تحصیل پرداخت .وی علاقه زیادی به معارف اسلامی داشت واکثر اوقات بیکاری خودش را در مساجد سپری میکرد وهمچنین درکار مغازه به پدرش کمک میکرد.پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سپاه درآمد وبارها در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور پیداکرد ودرعملیاتهای زیادی شرکت کرد،به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد فردی مذهبی بود وعلاقه زیادی به امام داشت وهمیشه بعداز نماز برای سلامتی امام وپیروزی اسلام برکفر جهانی دعا مینمود.ودر نهایت در جبهه فاو در منطقه جنوب بر اثر قطع شدن دو پا به آرزوی دیرینه اش یعنی شهادت رسید.

((روحش شاد وراحش پر رهرو))

شهید یحیی کاظمی سرای

شهید یحیی کاظمی سرای

تاریخ تولد : 1337
محل تولد : هریس
تاریخ ومحل شهادت : 7/3/65 پادگان دزفول

(( قسمتی از وصیت نامه شهید ))
در دوم اردیبهشت سال 1377 چشمان اهالی روستای سرای شهرستان هریس به جمال نورانی کودکی روشن شد که بعدها به صفوف شهیدان پیوست. شهید یحیی کاظمی سرای در سال 54 دوره دبستان را به پایان رسانید و برای ادامه تحصیلات به شهر تبریز نزد برادر بزرگش نقل مکان کرد مدتی به شغل بقالی مشغول بود و بعدها در مغازه جگرپزی کاری برای خودش پیدا کرد.در همین زمانها فعالیت خود را در مسجد و پایگاه محل شروع کرد. به سیدالشهدا ارادت خاصی داشت و همیشه برای رضای خدا فعالیت میکرد. بعد از شروع جنگ در سال 61 برای آموزش به شهرمرند رفت و یک ماه بعد به کردستان و مهاباد اعزام شد.چندین بار در میدانهای نبرد حضور پیدا کرد تا اینکه شوق شهادت او را برای آخرین بار به جبهه ها کشاند و در تاریخ 7/3/65 در پادگان شهید باکری دزفول شربت شهادت را سر کشید و به دیدار معبود شتافت.
زیاد دنبال من نگردید:
یحیی همیشه لبخند به صورت داشت و با همه با خوش روئی برخورد می کرد و می گفت: « نان و پنیرتان را بخورید و با هم مهربان باشید و از هیچکس کینه به دل نگیرید.» و خودش نیز از هیچکس کینه ای به دل نمی گرفت.دروغ نمی گفت وبیزار بود از این که کسی دروغ بگوید. سال 61 وقتی که به مهاباد اعزام شده بود چندین بار با او تلفنی صحبت کرده بودم.ولی یکبار که زنگ زدم گفتند : «یحیی نیست».بار دوم گفتند : «خوابیده است». بار سوم گفتند : « مریض شده».خیلی نگران شدم.دلم تاب نیاورد.آخر سر رفتم مهاباد تا خودش را ببینم.آنجا بود که فهمیدم یحیی و دوستانش شش روز است که در محاصره دشمن قرار دارند. آنجا ماندم تا بالاخره یحیی به عقب برگشت.به او گفتم : « باید خبری از خودت به ما می دادی،همه نگران شدیم».گفت: عبدالله،خیلی دنبال من نگردید.پدرم شش پسر داشت که یکی را خدا از او گرفت،حالا من هم خمس این پنج تا هستم. پس زیاد دنبال من نگردید … برادر شهید عبدا... کاظمی

((روحش شاد وراهش پر رهرو))

شهید اصغر دیزجی

شهید اصغر دیزجی

(( قسمتی از وصیت نامه شهید ))
پس از ستایش خداوند سبحان ودرود بر رسول اکرم وائمه اطهار بلاخص حضرت مهدی ونائب بر حقش امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی وامت شهید پرور ایران
برادر وخواهرم لحظه ای از نام ویاد خدا غافل مباش در راه دین بکوش که هرچه بکوشی باز کم است قامت را بلندگیر وندای ((ا... اکبر)) سر بده وفریاد شهیدان خدارا به مردم برسان که همانا فریاد ما پیروی کردن ازخداوقرآن وخمینی کبیر است.
از شما خواهش میکنم در هرحال پیرو ولایت فقیه باشید وهمیشه روحانیت را سر مشق خود قرار دهید وباکفارومنافقین وقدرتهای شیطانی باتمام قوا بجنگید ودر نمازهایتان امام امت را دعاکنید.

((روحش شاد وراحش پر رهرو))

شهید عیسی خلیلوندی بهروزیار

شهید عیسی خلیلوندی بهروزیار

محل تولد : تبریز


(( قسمتی از وصیت نامه شهید ))
با تقدیم سلام ودرود بر پیشگاه حضرت ولی عصر (عج) یگانه منجی عالم بشریت و نائب بر حقش امام خمینی.
ای امت حزب ا... همیشه آماده در صحنه، مدام در جهت تحکیم مبانی جمهوری اسلامی کوشا باشید وزندگی خود را صرف تحکیم پایه های جمهوری اسلامی کنید. به اخلاقیات اسلام اهمیت زیادی قائل شوید وآنرا کسب وعمل نمایید. در مراسم ها به خصوص نماز جمعه ودعای کمیل وتوسل ومجالس بزرگداشت شهدا مرتب شرکت نمایید ودر زندگی تان همواره آزاد باشید وبه هیچ چیز غیر از خدا دل نبندید ، بدانید که دنیا زود گذر و فانی است.
ای ملت قهرمان ایران از این به بعد نیز خود را از صحنه کنار نکشید تا توطئه های ابر قدرت ها نقش بر آب گردد. ای ملت شهید پرور امام را تنها نگذارید فرمایشات او را مو به مو اجرا بکنید وپشتیبانی خود را از جبهه های حق علیه باطل کم نکنید.
((روحش شاد وراهش پر رهرو))