شهید یحیی کاظمی سرای

شهید یحیی کاظمی سرای

تاریخ تولد : 1337
محل تولد : هریس
تاریخ ومحل شهادت : 7/3/65 پادگان دزفول

(( قسمتی از وصیت نامه شهید ))
در دوم اردیبهشت سال 1377 چشمان اهالی روستای سرای شهرستان هریس به جمال نورانی کودکی روشن شد که بعدها به صفوف شهیدان پیوست. شهید یحیی کاظمی سرای در سال 54 دوره دبستان را به پایان رسانید و برای ادامه تحصیلات به شهر تبریز نزد برادر بزرگش نقل مکان کرد مدتی به شغل بقالی مشغول بود و بعدها در مغازه جگرپزی کاری برای خودش پیدا کرد.در همین زمانها فعالیت خود را در مسجد و پایگاه محل شروع کرد. به سیدالشهدا ارادت خاصی داشت و همیشه برای رضای خدا فعالیت میکرد. بعد از شروع جنگ در سال 61 برای آموزش به شهرمرند رفت و یک ماه بعد به کردستان و مهاباد اعزام شد.چندین بار در میدانهای نبرد حضور پیدا کرد تا اینکه شوق شهادت او را برای آخرین بار به جبهه ها کشاند و در تاریخ 7/3/65 در پادگان شهید باکری دزفول شربت شهادت را سر کشید و به دیدار معبود شتافت.
زیاد دنبال من نگردید:
یحیی همیشه لبخند به صورت داشت و با همه با خوش روئی برخورد می کرد و می گفت: « نان و پنیرتان را بخورید و با هم مهربان باشید و از هیچکس کینه به دل نگیرید.» و خودش نیز از هیچکس کینه ای به دل نمی گرفت.دروغ نمی گفت وبیزار بود از این که کسی دروغ بگوید. سال 61 وقتی که به مهاباد اعزام شده بود چندین بار با او تلفنی صحبت کرده بودم.ولی یکبار که زنگ زدم گفتند : «یحیی نیست».بار دوم گفتند : «خوابیده است». بار سوم گفتند : « مریض شده».خیلی نگران شدم.دلم تاب نیاورد.آخر سر رفتم مهاباد تا خودش را ببینم.آنجا بود که فهمیدم یحیی و دوستانش شش روز است که در محاصره دشمن قرار دارند. آنجا ماندم تا بالاخره یحیی به عقب برگشت.به او گفتم : « باید خبری از خودت به ما می دادی،همه نگران شدیم».گفت: عبدالله،خیلی دنبال من نگردید.پدرم شش پسر داشت که یکی را خدا از او گرفت،حالا من هم خمس این پنج تا هستم. پس زیاد دنبال من نگردید … برادر شهید عبدا... کاظمی

((روحش شاد وراهش پر رهرو))