شهید حسن غفاریان

شهید حسن غفاریان

تاریخ تولد :1336
محل تولد : تبریز‍‍» محله عباسی»
تاریخ ومحل شهادت : 5/12/1362 جزیره مجنون (عملیات خیبر)

(( گوشه ای از زندگینامه شهید ))
شهید حسن غفاریان در سال 1336 در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. پس از طی دوران تحصیل در سال 1355 به خدمت سربازی رفت و در سال 56 از طرف حکومت طاغوت مامور اجرای حکومت نظامی در تبریز شد، ولی هرآن از انجام این ماموریت های مخوف سر باز می زد تا اینکه در اوج حرکت انقلاب به فرمان رهبرش اسلحه را زمین گذاشت وبه آغوش ملت برگشته وبه تهران رفت. بعد از پیروزی انقلاب دوباره به خدمت مقدس سربازی بازگشته ودر منطقه کردستان خدمت را به پایان رسانید. سپس درحالی که برای دیدار خانواده ی برادرش عازم ارومیه بود به دست ضد انقلابیون دستگیر وروانه زندان شد وپس از سه روز آزار وشکنجه آزاد شد. اودر میان خیل فرزندان انقلاب همت کرد ودر صحنه ی مقاومت سپاه وبسیج وکلاسهای قرآن وایدئولوژی حضوری پویا یافت. او باشرکت در امور تربیتی در سنگر مدرسه نیز رسالت خویش رابا جدیت ادامه داد وباشروع جنگ تحمیلی عازم جبهه شده ودر عملیاتهای «فتح المبین »،«مسلم ابن عقیل» و«والفجر» در منطقه جنوب عرصه را بردشمن خونریز تنگ نمود وسرانجام در عملیات«خیبر» به شهادت رسید.
مناجات نامه
پروردگارا تو را شکر میکنم که ما را آفریدی وتورا شکر میکنم که مرا انسان آفریدی وحمد تورا میگویم که توفیق مسلمان شدن را به من عنایت فرمودی ودر این مسلمانی طوق شیعه بودن را بر گردنم انداختی . مرا ببخش که لیاقت ذره ای از این نعمتها را در خود ایجاد نکردی ولی تو خود بهتر میدانی که عاشقت هستم .
میدانم که شایسته رفتن به راه سرخ مردان پاک نیستم اما به لطف وعزمت بیکرانت امیدوارم .

(( قسمتی از وصیت نامه شهید ))
برادران وخواهران اگر راستش را بخواهید دراین غربتکده بسی دلتنگم ودلم هوای شماوبزم آشنادارد. هر لحظه بانگ الرحیل از قافله شهیدان به گوش می رسد که ای غربتیان خاک نشین این ظلمتکده نه جای دل بستن ،واین سراب نه لایق دل بستن است. پنبه از گوش در آورید که حسینیان زمان به عشق رهسپارند وپیر خمین خلوت انس است.برای کسانی که از رفتن من دلتنگ می شوند مخصوصا مادروهمسرم وبرادران وخواهرانم عرض می کنم هروقت به یاد من افتادید دو رکعت نماز حاجت به جای آورید واز خداوند سمیع بخواهید که امام رابرای
اسلام تا انقلاب مهدی (عج)حتی کنار مهدی (عج)حفظ فرمایدکه هزاران ،فدای یک لحظه عمر ایشان باد ؛اوکه ما را از خاک ذلت واز لجن زار دنیا به سوی کوی آشنا- آنجا که ملکوتیان ندای هزار شهید سرداده اند- رهنمون ساخت. از برادران حزب الهی می خواهم در تمام کارها نیت خود را خالص برای خدا قرار دهندواز کارهائی که نمود ظاهری دارد بپرهیزند.

هرکه بی سروسامان شد در راه دوست در دیار دوست سامانش دهند

((روحش شاد وراهش پر رهرو))