شهید محمدباقر معماری اصل
فرزند: کریم
تاریخ تولد : 1345
محل تولد : تبریز
تاریخ ومحل شهادت : 14/5/66 سردشت
خاطره ای از مادر شهید:
• هر بار که به جبهه می رفت،می گفتم یا حضرت ابوالفضل(ع) پسرم را به تو سپردم.سالم برود و برگردد.دفعه آخر با ناراحتی گفت:مادر خواهش می کنم دیگر مرا به حضرت ابوالفضل(ع) نسپار.خجالت می کشم از این همه رفتن و آمدنم.شاید من لیاقت ندارم که این همه می روم و شهید نمی شوم.من هم دیگر او را به حضرت ابوالفضل(ع) نسپردم.
• یکبار محمد زخمی شده بود که او را به خانه آوردند.خیلی ضعیف شده بود.برایش جا انداختم تا استراحت کند اما راضی نشد روی تشک بخوابد.در تمام مدتی که زخمی و در خانه بود در پایین اتاق روی زمین می خوابید.شبها که برای سرکشی می رفتم،می دیدم با همان وضعیت مشغول خواندن نماز شب است.روز 22 بهمن او را در خانه گذاشتیم و به همراه پدرش به راهپیمائی رفتیم.اما وقتی رسیدیم دیدم در صف اول راهپیمائی است.یک دستش زخمی بود و در دست دیگرش پرچمی داشت.
خاطره ای از برادر شهید
همیشه در جبهه با هم بودیم.من در گردان سیدالشهدا بودم و محمدباقر در گردان حضرت ابوالفضل،نصر7 آخرین عملیاتی بود که با هم در آن شرکت کردیم.از همه خداحافظی کرده بود و به من گفت:من در این عملیات شهید خواهم شد.این خبر را به خانواده برسان و نگذار آنها احساس ناراحتی بکنند.بعد از عملیات فرمانده گردان را دیدم.گفت فلانی باید به تبریز برگردی،فهمیدم که محمدباقر به شهادت رسیده است.نگران بودم که چگونه این خبر را به خانواده برسانم.اما خود شهید زمینه شهادتش را طوری برای همه افراد خانواده آماده کرده بود که آنها بهتر از من این واقعیت را پذیرفتند.
(( قسمتی از وصیت نامه شهید ))
معبودا ! در حالی این شهادت نامه را می نویسم وخودرا برای لقاء دیدارت آماده می سازم که میدانم لایق شهادت نیستم وحال با این امید به درگاهت روی آورده ام که درهای توبه ات رابرروی بندگان عامی همچون من بازنموده ومورد لطف ورحمت وعفو خویش قرار دهی. امیدوارم که گناهان مرا فردای قیامت در پیشگاه با عظمت و در محضر شهدا و صدیقین به رخم نکشی وپرده ازمیان برمداری.
واما وصیت من به برادران وخواهران عزیزم :
از شما هم انتظار دارم که مثل همیشه در خط صراط ولایت فقیه باشید وادامه دهنده راه شهداباشید . من از شما واقعا عذر می خواهم که حق برادری را نسبت به شما انجام نداده ام و از همه آشنایان ودوستان عاجزانه طلب حلالیت می نمایم و امیدوارم این بنده روسیاه را حلال کنید.
((روحش شاد وراهش پر رهرو))